روزگار ما

اگر احساس میگنجید در شعر بجز خاکستر از دفتر نمیماند.وگر الهام میجوشید باحرف زبان از ناتوانی در نمیماند

روزگار ما

اگر احساس میگنجید در شعر بجز خاکستر از دفتر نمیماند.وگر الهام میجوشید باحرف زبان از ناتوانی در نمیماند

دل شکسته

بعضی وقتابه فکرم میزنه که چرادوست داشتن کوتاه.چراعشق هادوامی نداره.چراحتی کسی که همه کسِت بود میری وتنهاش میزاری.حالابعضی وقتاادم خودشم گم میکنه که کی بوده واسه کی بوده حالا واسه چی اینجاست.نمی دونم شاید ادمی هم باشه که دنیا واسش سختو عجیب نباشه شایدم ادمی هست که غصه داره اما غصه هاش کاری به اون نداره.  

بعضی وقتا ادمای این دنیا بدی میکنن اما تا بهش میگی تو دنیاتو داغون میکنن.میدونی سخته که مظلوم بشینی سخته که حرفی نزنی حرفای مردم داغونت کنه.سخته که دل داغونو شکسته همه جابشکونی اخه دل شکسته ها که جایی ندارن. 

به کجا هارسیدیم اما اخرش میدونی چیه رفیق تنهایی وبی کسی سخته اما همون کسایِ ما هستن که داغونمون میکنن......

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلو.. پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://niloofar-yeganeh.blogfa.com

الهی

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی . . .


آپم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد